کابوس‌های کال

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

کابوس‌های کال

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

سلام خوش آمدید

معضل «آن» افغانستانی‌ها

سه شنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۳، ۰۶:۳۹ ق.ظ

در یکی از وب‌سایت‌های دست‌راستی، دیدم که (احتمالا براساس برنامه‌ی دولت جناب پزشکیان برای دور کردن لنز توجهات از اقتصادسیاسی کشور) فیلمی ساخته و پرداخته شده بود، بر این اساس که جملاتی آورده بود از علم‌الهدی و دیگر فاشیست‌های مذهبی که در قامت مزدبگیران مشغول به انجام وظایف ولایی از جمله امامت نمازهای جمعه هستند. و جان‌مایه‌ی آن‌ها هم حمایت از حضور مهاجران افغانستانی در کشور ما با رویکردی امت‌گرایانه و اسلام‌سالارانه بود. پیوست‌اش هم چند جمله از حسام سلامت و آرش نصر اصفهانی (دو فعال چپ‌گرا) در نقد این رویکرد فاشیستی افغانستانی‌ستیزانه که متاسفانه در این روزها در سرزمین ما گسترده شده. و البته خود وب‌سایت هم نتوانسته بود غرض و مرض حزبی/سیاسی‌اش را پنهان کند و اضافه کرده بود: اتحاد بنیادگرایان و روشن‌فکران/ارتجاع سرخ و سیاه/... البته آن وب‌سایت (به رغم آن‌که همیشه مزخرف اما متاسفانه موثر می‌گوید) اصلا در شان و مرتبی نیست که هدف نقد جدی قرار بگیرد. از طرفی من هم با ضد انسانی بودن طرح‌های «افغان‌گیری» و امثالهم موافقم و از طرفی معتقدم که مهاجران غیرقانونی باید به کشورشان برگردند و یا برگردانده شوند. نگاه من اما،‌ در این دقیقه بیش‌تر معطوف به حسام و آرش است. من جنس دغدغه‌های این دو جمهوری‌خواه (مقابله با مکانیسم طرد اجتماعی و گستراندن هرچه بیش‌تر چتر ادغام اجتماعی) را می‌فهمم و اتفاقاً بسیار با آن دغدغه‌ی مغتنم و مبارک هم‌دل هم هستم. من هم فکر می‌کنم باید بیندیشیم که چطور می‌توانیم تعداد بیش‌تری از انسان‌های گوشت و پوست و استخوان‌دار ساکن این سرزمین را «شهروندان آزاد و برابر» این سرزمین بدانیم و بنامیم که در یک «شورمندی دائمی» دست به «مشارکت فعالانه» بر علیه هر آن‌چیزی می‌زنند که آزادی و برابری این سرزمین را به محاق می‌برد. اما من فکر می‌کنم آن ایده‌ی «میهن‌دوستی جمهوری‌خواهانه»ی ویرولی (که اتفاقاً حسام هم کتاب «برای عشق به میهن» او را در ۹ جلسه تدریس کرده است) به رغم نقد درست و دقیقی که به این مرز و مرزبازی‌ها دارد (که الحق بی‌معنی‌ترین اختراع بنی‌بشر است!) اما یک آرمان دور و در این جنگل جهانی، ناممکن است. در زمانه‌ای که آمریکا در مرز مکزیک دیوار می‌سازد و اروپاییان به دنبال استرداد مهاجران سوری به هیولاهای تحریرالشام هستند، «ما» دیگر ناچاریم که این مرزها را جدی بگیریم. بله آقای سلامت، «ما» ناچاریم که غیریت‌سازی کنیم و به این‌طرف مرزها (که در اولویت‌های مختلفی مثل منافع «ملی» مشترکیم) بگوییم: «ما» و به خارج از این مرزها بگوییم: «آن‌ها». همچنان که یک جمهوری‌خواه هم یک لیبرال یا یک نئولیبرال را «دیگری» می‌داند. «دیگری»ای که البته در سپهر حقوقی به هیچ‌وجه از او فراتر یا فروتر نیست.

  • ۰۳/۱۰/۱۸