شرمندگی دیرهنگام
آدمهایی که الکل خوردند و در حالت مستی حرف جنسی زنندهای به پارتنرشون زدند و روز بعد مثل سگ احساس پشیمانی میکنند، جلوی شیشههای مشروب نمینشینند تا به اونها فحاشی کنند. به خودشون فحاشی میکنند. از خودشون بدشون میاد. چون حتما نقصی در خودشون وجود داشت که سراغ الکل رفتند.
آدمهایی مثل من هم که امروز احساس ناجوری داریم، به طرف فحش نمیدیم. اصلا. امروز از خودمون بدمون میاد. امروز خودمون منزجریم. امروز خودمون رو سرزنش میکنیم. به خاطر همهی نقصهایی که مجموعا به قدری ترحمبرانگیز بود که ما رو به محبت کردن هر کس و ناکسی کشوند تا بعدا کثافتترین حرفهای ممکن رو هم از همونها بشنویم. من به اعضای بدنم به شدت مدیونم. ولی هیچکدوم اندازهی مغزم ازم طلبکار نیست. به خاطر تمام دقایق غیرقابل بازگشتی که میشد صرف مطالعه و رشد تئوریک خودم بشه اما صرف اینها شد. شرمآوره. تهوعآوره. و ترحمبرانگیزه. در برابر مغزم سرافکندهام. خدا هیچکس رو شرمندهی مغزش نکنه.
- ۰۳/۱۲/۲۹