کابوس‌های کال

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

کابوس‌های کال

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

سلام خوش آمدید

باران و برف

يكشنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۱۳ ق.ظ

باران و برف که می‌آیند، همه چیز در من شدت می‌گیرد. باران و برف آن‌چنان که عیسی «می‌دید»، طعم گشایش دارند. «گشایش بی‌دریغ». گویی آسمان بر زمین گشوده می‌شد و با آن در پیوند می‌رفت. نوشته‌ی شب پیشین را می‌نگرم و این آیاتی که دریچه‌های نورند و نثار «سرزمین مرده» دل ما می‌شوند:

وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتًا
و از آسمان، آبی پاک و پاک‌کننده نازل می‌کنیم،
تا با آن، سرزمینی را که مرده است، زنده گردانیم.
(سوره فرقان، آیه ۴۸_۴۹)
 

وَهُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا
وَیَنْشُرُ رَحْمَتَهُ
وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ

و اوست که باران را پس از ناامیدی مردم فرو می‌فرستد،
و رحمتش را می‌گستراند،
و او کارسازِ ستوده است.
(سوره شوری، آیه ۲۸)

  • ۰۲/۱۲/۰۶